پروژه ی نفوذ
۱ - باید سطح ، عمق ، حیطه ، ابعاد ، جهت گیری و بالاخره اولویت های نفوذ به درستی شناسایی شود.
۲ - اگر موارد مذکور در بند ۱ به خوبی تبیین و شناسایی نشود ممکن است توسط عوامل نفوذی دشمن بحث نفوذ و برخورد با نفوذ دشمن:
یا به ضد خود تبدیل شود و به نفوذ بیشتر عوامل دشمن در عرصه های تصمیم گیری و تصمیم سازی نظام بینجامد.
یا توسط افراد کم درک و کم بصیرت و یا بی بصیرت (به اصطلاح طبقه ی روشنفکر) و مطبوعات وابسته ، به انحراف کشیده شود.
یا حساسیت خود را از دست داده و به تدریج فرهنگ مبارزه با نفوذ به فراموشی سپرده شده و مردم تحت تأثیر برنامه های نفوذ ، تغییر رفتار و اندیشه را کاملاً پذیرفته باشند
یا به مسئله ای جناحی ، حزبی و سیاسی تقلیل جایگاه پیدا کند.
یا به ابزاري برای متهم سازی یکدیگر تبدیل شود
یا به حربه ای جهت تفرقه ی بین مردم و تحقق پروژه ی دوقطبی سازی مبدل شود.
یا....
۳ - امروز توطئه ی جنگ نرم دشمن به "پروژه ی نفوذ" تبدیل شده است.
۴ - برخی از دولتمردان ، تحت تاثیر تمایلات حزبی و جناحی با استهزا و استخفاف نهادهای امنیتی که با عوامل نفوذی برخورد می کنند قصد دارند ضمن عادی سازی نفوذ ، مردم را با خود همراه کرده و موانع نفوذ فرهنگی شیطان بزرگ را از پیش پای پروژه بردارند.
۵ - عرصه های مختلف نفوذ عبارت است از:
- نفوذ فرهنگی
- نفوذ سیاسی
- نفوذ امنیتی
- نفوذ اقتصادی
۶ - خطرناکترین حوزه ی نفوذ فرهنگی است که تحت عنوان جنگ نرم یا میکرو پلتیک ميلها و یا تأثیرگذاری بر اندیشه ی مردم کشور هدف (ايران) از آن یاد می شود.
۷ - بهترین ، مؤثر ترین ، کم هزینه ترین و دلپذيرترين راه برای موفقیت بیشتر نفوذ فرهنگی قطعاً نفوذ اقتصادی است و به عبارت دیگر ، شیطان بزرگ برای تحقق امیال شیطانی خود و تغییر رفتار مردم ، از راه نفوذ اقتصادی و شکم مردم است.
۸ - از آنجا که هدف مطلوب شیطان بزرگ از انواع نفوذ ، تسلط بر منابع حیاتی و غارت ثروت های کشور هدف است ، بی تردید حتی اگر آنان دنبال نفوذ فرهنگی و سیاسی و امنیتی هستند ، هدف غایی و نهایی شان اقتصاد است چرا که در چارچوب فلسفه ی غرب آن چیزی که اهمیت محوری دارد زندگی مادی و ترویج مصرف بیشتر و در نتیجه وابستگی بیشتر به الگوهای وارداتی است.
ادامه دارد
نظرات شما عزیزان: