آنچنان که به نظر می رسد روابط اسراییل و عربستان سعودی مربوط به امروز یا روزهای گذشته مربوط نیست بلکه دو طرف هر چند به واسطه آمریکا اما از مدت زمان بسیار دوری با یکدیگر ارتباط داشته اند.
روزنامههای اسرائیل بعد از انضمام دو جزیره تیران و صنافیر به خاک عربستان، حواشی زیادی بر این موضوع زدند؛ اما روزنامه هاآرتصبه آرشیو خبرها مراجعه کرد و یادآور شد که در سال 1981 یک ناو جنگی اسرائیل که در تنگه تیران دچار مشکل شد و به سوی آبهای سعودی رفت با کمک سعودیها نجات یافت. به گفته این روزنامه اسراییلی، این موضوع تا مدتها از دید رسانه ها پنهان ماند تا اینکه افشا شد. عربستان در اصل با در اختیار گرفتن حاکمیت دو جزیره صنافیر و تیران از مصر، پلی به سوی رژیم اسرائیل زد.
گفتنی است این ناوچه از نوع ساعر بود؛ یعنی از همان ناوچه هایی که سواحل لبنان را در جنگ 2006 هدف قرار میداد و حزب الله یکی از آنها را با موشک هدف قرار داد. کسی چه میداند؛ شاید همین ناوچه نجات یافته توسط سعودی به دست حزب الله غرق شد.
تمام دنیا از به ثمر نشستن مذاکرات هستهای ایران و گروه ۱+۵ ( روسیه، چین، انگلیس، آلمان، فرانسه و آمریکا) خوشحال هستند، زیرا نتایج حاصل از این مذاکرات و حلوفصل کامل این موضوع و در نتیجه امضای توافقنامه نهایی، نقشه اقتصادی، امنیتی و نظامی جهان را تحت تاثیر قرار میدهد.
در این میان، دو یا چند کشور که از نتیجه مذاکرات متضرر بودند، تمام توان مالی و سیاسی خود را برای مانع تراشی در این مذاکرات به کار گرفتند تا این مذاکرات به بنبست برسد. تبدیل شدن ایران به یک قدرت برتر در منطقه مورد مخالف عربستان و اسرائیل است و اجرای این سیاست متحدانه از سوی عربستان و اسرائیل باعث نزدیکی این دو به همدیگر و قرار گرفتن در کنار همدیگر شده است.
آل سعود نیز مانند اسرائیل و آمریکا و همهی اعضای 5+1 بهخوبی میدانند که ایران بمب نخواهد ساخت؛ به کشوری تجاوز نخواهد کرد و به دلیل حرمت قطعی «از میان بردن حرث و نسل» حتی اگر بمب اتم داشته باشد نیز از آن استفاده نمیکند.
جغرافیای سیاسی باعث ایجاد همپیمانی عجیب و غریبی میان کشورها میشود. برای مثال انتظار میرود اسرائیل و عربستان هیچ گونه نقاط مشترکی با همدیگر نداشته باشند، اسرائیل استعمارگر، دشمن قسم خورده اعراب و مسلمانان است، در این میان رژیم عربستان سعودی بر سرزمین مادری اعراب و دو پایتخت اسلامی مکه و مدینه حکومت میکند و این دو حتی روابط دیپلماتیک رسمی ندارند.
عربستان خط مشیء جدیدی برای خود و همپیمانانش تعریف کرده است، این خط مشیء "ایران هراسی و شیعه هراسی" نام دارد. بزرگترین مخالف منطقهای جبهه مقاومت همپای با صهیونیستها به مخالفت شدید با این جبهه و رأس آن جمهوری اسلامی ایران میپردازد و از این هدف شوم خود کوتاه نمیآید. این اقدامات عربستان نشان میدهد که این کشور ایران را بعنوان قدرت اصلی منطقه قبول کرده است و سعی در کودتا برضد ایران در این منطقه دارد.
قطر و عربستان برای جلب دوستی اسرائیل با یکدیگر رقابت میکنند تا این اشغالگران صهیونیست در منطقه، ارکان متزلزل سلطنت شیخنشینهای حاشیه خلیج فارس را از باد بهار عربی محفوظ بدارند؛ چرا که اگر اسرائیل یک کلام به آمریکا بگوید میتواند این رژیمها را سرنگون کند و به همین خاطر است که رژیم آلخلیفه نیز به مدد مشاوران صهیونیست انقلابیون بحرینی را سرکوب میکند.
دلایل دشمنی اسرائیل با ایران
1. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به رهبری امام خمینی (ره) سفارت اسرائیل در تهران تعطیل شده و سفارت فلسطین گشایش یافت.
2. جمهوری اسلامی ایران به عنوان راس محور مقاومت از تمام گروهها و جنبشهای مقاومت فلسطین به طور کامل حمایت میکند و همین حمایت بود که موجب شد مقاومت بر اسرائیل پیروز شده و بتواند در سال ۲۰۰۲ اسرائیل را از جنوب لبنان بیرون کند و در سال ۲۰۰۶ نیز در لبنان شکست بزرگتری به آن وارد آورد، به اضافه اینکه توانست از حملات پی در پی اسرائیل به غزه جلوگیری کند.
3. حمایت ایران از سوریه تا جایی که در حالی که ۸۸ کشور و در صدر آنان رژیم صهیونیستی در جنگ تروریستی علیه سوریه شرکت داشتند، این کشور توانست به پشتیبانی حمایت مستشاری ایران در مقابله با این جنگ ایستادگی کرده و پیروز شود و توطئه و رویای صهیونیستی برای نابودی سوریه و مقاومت را ناکام بگذارد.
4. رژیم صهیونیستی از برتری نظامی ایران هراس دارد، زیرا در این صورت موجودیت خود را در خطر میبیند و این برتری عملا تحقق یافته به این معنی که چنانچه اسرائیل به فکر حمله به ایران افتاده و جرأت این کار را به خود بدهد، تهران قادر است آن را نابود کند.
5. نگرانی شدید از جبهه شمالی و انتشار اخبار دستیابی حزب الله لبنان به موشکهای بالستیک و دوربرد.
اسرائیل و عربستان با تسلط بر اماکن مقدس اسلامی و مسیحی به نابودی آثار تاریخی و مقدس آن متوسل شدهاند و جالب اینکه تمام تجاوزات مشترک اسرائیل و عربستان مبتنی بر منافع مشترک بین دو رژیم وهابی و صهیونیستی است، تا جایی که این اقدامات یادآور تاریخ آلسعود است، هنگامی که عبدالعزیز اعطای فلسطین به یهودیان را به رسمیت شناخت.
عبدالعزیز در پاسخ به درخواست انگلیس مبنی بر اعطای فلسطین به یهودیان گفت: « بله.. بیتردید.. اگر به رسمیت شناختن از سوی من از نظر شما اینقدر اهمیت دارد، هزار بار اعطای وطن به یهودیان در فلسطین و غیر فلسطین را به رسمیت میشناسم و این حق و حقیقت است..» وی سپس دست خود را به جیبش برده و برگه کوچکی بیرون آورد و به دستخط خود نوشت: «من سلطان عبدالعزیز بن عبدالرحمن الفیصل آلسعود در حضور پرسی کوکس نماینده انگلیس اعلام میدارم که از نظر من هیچ مانعی برای اعطای فلسطین به یهودیان یا دیگران وجود ندارد و این تا قیامت باقی خواهد ماند».
تمام این مشترکات بین عربستان و اسرائیل موجب شد روابط دو طرف علنی شده و دیگر بر کسی پوشیده نماند به گونهای که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم اسرائیل گفت: تلآویو و ریاض از هرگونه توافق اتمی با ایران متضرر میشوند و تشدید تحریمها علیه ایران و محرومیت از استفاده از انرژی اتمی را خواستار هستند.
از سال 2006 و جنگ 33 روزه به بعد اسرائیل و عربستان سعودی عملا به متحدان نزدیکی تبدیل شدهاند و روابط آنها استحکام بیشتری پیدا کرده است. پس از سقوط رژیم صدام با روی کار آمدن حکومت شیعه در عراق، با وجودی که آمریکا در این کشور جای پا داشت اما دولت جدید در راستای اهداف اسرائیل قدم برنداشته و همپیمان محور مقاومت و در راس آن ایران از آب درآمد. به این ترتیب به تدریج تمامی دشمنان قدرتمند اسرائیل در خاورمیانه یعنی ایران، حزب الله و عراق را شیعیان تشکیل دادند و همین امر یکی از دلایل اصلی نزدیکی عربستان سعودی معتقد به وهابیت و اسرائیل شد.
ولید بن طلال شاهزاده میلیاردر سعودی طی اظهارات جنجالی گفت: عربستان باید برای مقابله با تهدید ایران، با اسرائیل توافق حمایت متقابل امضا کند. بحران کنونی در خارومیانه برای عربستان مسأله مرگ و زندگی است و من میدانم که ایرانیها قصد دارند با برگه برندهای به نام فلسطین، نظام عربستان را خلع کنند، درنتیجه عربستان و اسرائیل باید از طریق تقویت روابط و تشکیل جبهه یکپارچه آنان را رسوا کنند، تا مانع ایران شوند. من در کنار ملت یهود و اهداف دموکراتیک آن در مقابله با آغاز انتفاضه سوم فلسطین ایستادهام، و همه تلاش خود را برای شکست هر ابتکار شوم عربی در خصوص محکوم کردن تلآویو به کار میگیرم؛ زیرا به نظر من توافق عربی – اسرائیلی و دوستی آینده بین آنها برای مقابله با ایران بسیار ضروری است.
عربستان منافع آمریکا و اسرائیل را بر منافع خود ترجیح میدهد
از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران عربستان هیچ فرصتی را برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران و در درجه نخست حفظ منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی سپس حفظ منابع خود از دست نداده است. در همین ارتباط عربستان در جریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در زمان صدام، هزینه مالی این جنگ را تامین کرد و علاوه بر این؛ با حمایت همه جانبه از طالبان داعش در همسایگی ایران تلاش کرد این گروه های تروریستی را به دغدغه و مشکلی برای ایران تبدیل کند.
جدیدترین جنگ خونین غیر مستقیم عربستان علیه ایران، شرکت در جنگ علیه متحد راهبردی ایران یعنی سوریه و مقاومت بود، تا جایی که ریاض تمام توان نظامی، مالی، اطلاعاتی و رسانهای خود را در این جنگ به کار گرفت؛ زیرا جرأت حمله مستقیم به ایران را نداشت، آن هم در شرایطی که در طول ۳۶ سال که از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران گذشته است، ایران همواره دست دوستی خود را به سمت عربستان دراز کرد، اما سران سعودی در تمام این مدت با دخالت صهیونیستها، دشمنی و سیاست تحریک و توطئه را علیه ایران در پیش گرفتند.
علاوه بر این، در طول 5 سال جنگ گسترده و جهانی علیه سوریه، عربستان به همراه قطر و ترکیه در صف مقدم حمایت مالی و نظامی و نیز رسانهای علیه دمشق قرار داشت و تحریک طایفهای و مذهبی را علیه آن هدایت و رهبری میکرد. از این گذشته، گروههای سیاسی و مذهبی مرتبط با عربستان جنگ تروریستی ۱۰ ساله را علیه ملت عراق به راه انداختند.
سرکوب انقلاب مردمی و مسالمت آمیز مردم بحرین به دست نیروهای متجاوز عربستان و حمله وحشیانه به مردم یمن و حمایت از القاعده و گروههای وهابی و ترویستی از دیگر اقداماتی است که عربستان در پرونده خود دارد. عربستان کارهای ناتمام رژیم صهیونیستی را به عهده گرفته و هر روز به این رژیم غاصب شبیه تر و حتی بدتر از آن می شود.
همسویی عربستان و رژیم صهیونیستی در تحولات سوریه
وهابیت تکفیری شاخه شبه نظامی بنیادگرا از اسلام سنی است که عقاید بسیار مشابهی با سلفیهای القاعده و داعش دارد. از یک سو آلسعود گروههای تکفیری القاعده و داعش را در جنگ برای براندازی نظام بشار اسد، از ابعاد مالی و نظامی تجهیز کرده، و از سوی دیگر نیروی هوایی اسرائیل شهرهای سوریه را به نفع داعش بمباران میکند و حتی برای تروریستها خدمات پزشکی فراهم آورده است. مسئولین اسرائیل حتی ارجحیت داعش به اسرائیل را در سخنان خود نیز عنوان کردهاند.
مبنای تاسیس حکومت آل سعود بر توافق محمد بن سعود و شیخ محمد بن عبدالوهاب (بنیانگذار وهابیت) است. بدین معنا که آلسعود حکومت را به دست گیرد و وهابیت از آن حمایت کند و در طرف مقابل وهابیت مورد حمایت و تایید آلسعود قرار گیرد. بر این اساس از ابتدای تاریخ تشکیل حکومت آلسعود تا کنون جریانها و اشخاص تکفیری در حکومت عربستان نفوذ فراوانی یافتهاند و از حمایت های مالی در سطح بسیار وسیعی برخوردارند. تفکر وهابی، شیعه را رافضی و دشمن اصلی خود میداند و هرکس را که هفت شیعی بکشد مستوجب بهشت میداند.
تعصب تکفیری عربستان سعودی نسبت به شیعیان دلایل اقتصادی نیز دارد، چرا که اکثریت قریب به اتفاق ثروتهای نفتی عربستان سعودی در بخشهایی از این کشور قرار گرفته که اقلیت مظلوم شیعه در آن زندگی میکنند. بدترین کابوس عربستان سعودی، به حرکت درآمدن جنبش مقاومت شیعیان عربستان و در پی آن محروم کردن وهابیها از نفت است. میتوان گفت یکی از دلایل اصلی اعدام کردن شیخ نمر، روحانی برجسته و محبوب شیعیان در این کشور همین امر بوده است.
حقیقت این است که اکثریت منابع سوخت فسیلی منطقه خلیج فارس در مناطق شیعه نشین قرار گرفته است. برای مثال در بحرین دولت اقلیت سنی بر اکثریت شیعیان حکومت کرده و منابع نفتی وسیعی را در دست دارد و عربستان سعودی برای از دست ندادن این منابع نفتی، با کمک رسانی به رژیم کنونی در سرکوب انقلابیون کمکرسانی کرده بود. در یمن نیز آلسعود با بمباران پیوسته مردم فقیر این کشور سعی دارد تا عروسک خیمه شب بازی دیکتاتور خودش را در این کشور روی کار آورد و اسرائیل نیز حمایت خود را در این جنگ ارائه داد. متحدان اسرائیل و آلسعود هر دو مخالفان قرارداد هستهای ایران نیز هستند.
عربستان سعودی به نیابت از رژیم صهیونیستی تلاش میکند تا توجه و افکار عمومی را به ایران جلب کرده تا در این بین بتواند سرپوشی برای فجایع انسانی که رژیم صهیونیستی در فلسطین به بار می آورد بگذارد تا کشتار مردم فلسطین به دست رژیم صهیونیستی به فراموشی سپرده شود. یقینا عربستان در جنگ سرد علیه ایران در تلاش است تا با فریب دادن کشورهای عربی ایران را به عنوان دشمن اول اعراب معرفی کرده و آنها را وادار به جبههگیری در برابر ایران کند تا در این هیاهو اسرائیل در حاشیه امنی قرار بگیرد و بر این واقعیت که اسرائیل در حقیقت به عنوان بزرگترین دشمن اعراب است سرپوش گذاشته شود؛ لذا عربستان سعودی سعی میکند اعراب را علیه ایران تهییج نماید و حاشیه امنی برای رژیم صهیونیستی به وجود آورد.
جنگهای نیابتی که آلسعود به راه انداخت
عربستان که جرات جنگ مستقیم با ایران را ندارد به وسیله تسلیح و حمایت مالی داعش به جنگ نیابتی با ایران در سوریه پرداخت تا یکی از محورهای اصلی جبهه مقاومت در منطقه را ساقط کند. جنگ با شیعیان حوثی در یمن باز هم به وسیله داعش از دیگر جنایات آل سعود در منطقه علیه شیعیان مظلوم است. از ان جا که شنیدهها حاکی از آن است که پادشاه کنونی عربستان ملک سلمان گرایشات بیشتری نسبت به ملک عبدالله به گروههای تکفیری دارد، حمایت عربستان از این گروه ها بیشتر خواهد شد.
اتحاد آل سعود و صهیونیستها، یک جریان تازه نیست
اتحاد میان آلسعود و اسرائیل یک جریان تازه نیست، دلایل نزدیکی دو حکومت ورای شرایط استراتژیک تصادفی است و به دلیل شباهتهای بنیادین آنها میباشد. هر دوی آنها از زمان روی کار آمدن، عاملین استعمارگران غرب در خاورمیانه بودهاند و هر دوی آنها بیاندازه برای اهداف تجاوزگرانه غرب مفید و ارزشمند بودهاند، زیرا هر دوی آنها ایدئولوژیهای خصمانه و متعصبانه و کشورگشایانه دارند که در عربستان سعودی مجاهدان وهابی و در اسرائیل شبه نظامیان صهیونیست این وظیفه را به عهده دارند.
بسیاری از کارشناسان جنگ عراق و داعش را جنگ ایدئولوژی ایران و آلسعود صهیونیستی میدانند، عربستان جنگهای بسیاری را در منطقه به منظور توسعه نیافتن تفکر انقلابی ایران به راه انداخته است و هرگاه احساس کند که تفکر ایرانی - شیعی در کشوری در حال رشد است به نام دموکراسی به آن کشور دست اندازی میکند. مشکل اصلی امروز سعودیها، ایران مقتدر است، ایرانی که دیگر همانند ایران قبل از انقلاب نیست. ایران امروز ایرانی است که رشد یافته و در همه سطوح به کمال رسیده است. دلیل اصلی جنگهای نیابتی در عراق، سوریه و یمن مخالفت با علیه تفکر ایران است و در راستای حمایت کورکورانه از اسرائیل است. عربستان به شدت از شیوع تفکر ایرانی در منطقه میهراسد. شاید بتوان گفت عربستانیها ناراضیترین کشور جهان از توافقات هستهای میان ایران و 1+5 هستند.