شهید آبشناسان ...

شهید آبشناسان ...

 

 

 

 

نیمه شب بود. ساعت حدود یک شب رفتم پشت سنگرش، یک زیلوی برزنتی جلوی سنگر بود و یک پشه بند. پشه بند را زدم کنار و می خواستم صدایشان بزنم که دیدم که صدای تضرع از داخل می آید دلم نیامد که حالشان را دگرگون کنم. زیلو را کنار زدم و پوتینم را هم در نیاوردم و رفتم گوشه سنگر نشستم. این مرد را وقتی در روز می دیدیم همچون یک شیر در کوهستان رفت و آمد می کرد و اسلحه را هم در دست می گرفت، تصور اینکه با آن هیبت و صلابت  و با آن قیافه نظامی اینطور خاکسار باشد در عبادت، برایم تصور سختی بود.

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ چهار شنبه 30 بهمن 1392برچسب:شهید آبشناسان + کاوشگر روز, ] [ 7:55 ] [ رضا ملک زاده ]
[ ]